شماره ٦٧٥: در نظر گر نور روي او بود

در نظر گر نور روي او بود
هرچه آيد در نظر نيکو بود
عالمي از جود او دارد وجود
بي وجود او وجودي چو بود
هر کجا شاهي است بر تخت وجود
پيش آن سلطان ما انجو بود
يک سر موئي نيابي وصل او
گر حجاب تو سر يک مو بود
هر که او گم کرده خود بازيافت
روز و شب چون ما بجست و جو بود
التفاتي گر به خلوت باشدش
چشم ما خلوتسراي او بود
نعمت الله چون در آئينه نمود
دو نمايد گر چه او يک رو بود