شماره ٦٢١: بيا اي يار و بر اغيار مي خند

بيا اي يار و بر اغيار مي خند
بنوش اين جام و با خمار مي خند
يکي ايمان گزيد و ديگري کفر
تو مؤمن باش و با کفار مي خند
يکي با تو نعم گويد يکي لا
تو با اقرار و با انکار مي خند
چو دنيا نيست مأواي حکومت
دلا بر ريش دنيا دار مي خند
زبان بر بند و خامش باش در عشق
مشو بي زار و بر آزار مي خند
بيا چون نعمت الله ناظر حق
به بين ديدار و بر ديدار مي خند