شماره ٦١٨: آتش عشق هماندم که برافروخته اند

آتش عشق هماندم که برافروخته اند
اولا عود دل سوختگان سوخته اند
خلعت شاهي عشق است بهر کس ندهند
اين قبائي است که بر قامت ما دوخته اند
طالب ار مي طلبد علم لدني از ما
علم ذوق است که ما را بخود آموخته اند
شادي اهل دلان از غم عشق است مدام
حاصل عمر عزيز است و خوش اندوخته اند
بر سر چار سوي عشق قماش سيد
به متاعي بخريدند که نفروخته اند