شماره ٥٩٩: توحيد و موحد و موحد

توحيد و موحد و موحد
اين جمله طلب کنش ز احمد
يک فاعل و فعل او يکي هم
گه نيک نمايد و گهي بد
خمخانه و جام و ساقي و ما
مي جوي ولي ز مجلس خود
هر چند که عقل ذوفنون است
اما بر عاشقان چه سنجد
در هر دو جهان يکي است موجود
هر لحظه به صورتي مجدد
يک حرف و معاني فراوان
يک نقطه و اعتبار بي حد
درياب به ذوق قول سيد
اي سائل کامل سرآمد