شماره ٥٩٣: از سر ذوق ديده ام عين يکي و نام صد

از سر ذوق ديده ام عين يکي و نام صد
ذات يکي صفت بسي، خاص يکي و عام صد
حسن يکي و در نظر آينه بي شمار هست
روح يکي و تن هزار، باده يکي و جام صد
گر به صد آينه يکي رو بنمود صد نشد
نقش خيال او صد است، صد نشد او کدام صد
همدم جام پر مي ام ساقي مجلس ويم
پيش يکي گرفته ام، ساغر مي مدام صد
نام يکي اگر يکي صد نهد اي عزير من
صد نشود حقيقتش، يک بود او بنام صد
در دو جهان خدا يکي نيست در آن يکي شکي
ملک بسي ملک يکي، شاه يکي غلام صد
عاشق و مست والهم، همدم نعمت اللهم
نوش کنم به عشق او، ساغر مي به کام صد