شماره ٥٥٢: از احد احمد آشکارا شد

از احد احمد آشکارا شد
هم به احمد احد هويدا شد
در شهادت احد کمر بربست
ميم احمد ز غيب پيدا شد
آن يکي در عدد ظهوري کرد
صد عدد از يکي مهيا شد
قطره و بحر و جو همه آبند
ما نگوئيم قطره دريا شد
موج بحريم و عين ما آب است
نتوان گفت ما که از ما شد
آفتاب وجود رو بنمود
ذره کائنات دروا شد
آمد و شد حقيقتا خود نيست
به مجاز است کامد و يا شد
خم مي خوش خوشي به جوش آمد
راز سربسته آشکارا شد
نعمت الله پرده را برداشت
مشکلاتي که بود حل وا شد