شماره ٥٥٠: ناز با يار غار خوش باشد

ناز با يار غار خوش باشد
آن ميان در کنار خوش باشد
نقش رويش خيال مي بندم
در نظر آن نگار خوش باشد
نور او را به نور او بنگر
آن نهان آشکار خوش باشد
ليس في الدار غيره ديار
در چنين دار يار خوش باشد
عشق او آفتاب تابان است
مهر او بي غبار خوش باشد
در همه چون جمال او پيداست
گر يکي ور هزار خوش باشد
بلبل مست و صحبت سيد
با بت گل عذار خوش باشد