شماره ٥٤٧: همه عالم خيال او باشد

همه عالم خيال او باشد
در خيال آن جمال او باشد
هر خيالي که نقش مي بندم
نظرم بر کمال او باشد
در همه آينه چو مي نگرم
صورت بي مثال او باشد
جنت هر کسي سراي وي است
جنت ما وصال او باشد
ملک لم يزل خداوند است
ابدا لايزال او باشد
همه را رو به اوست از همه رو
همه را چون مآل او باشد
کفر وايمان به نزد اهل دلان
از جلال و جمال او باشد
موج و بحر و حباب ما بنگر
همه آب زلال او باشد
گفته سيدم به جان بشنو
زانکه سحر حلال او باشد