شماره ٥٤١: مست هشيار و مست نشناسد

مست هشيار و مست نشناسد
آستين را ز دست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسد
بر در مي فروش چون بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق مي پرست نشناسد
از ازل تا ابد بود فارغ
او بلي از الست نشناسد
آسمان و زمين کجا داند
چونکه بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غير آن يک که هست نشناسد