شماره ٥٠٢: هر که او عاشق است جان دارد

هر که او عاشق است جان دارد
جان فدايش کنم که آن دارد
عاشقان نور چشم خوانندش
عاشق ار عشق عاشقان دارد
ما نشاني ز بي نشان داريم
خوش نشاني که آن نشان دارد
مي و جام است و جسم و جان با هم
هر چه بيني همين همان دارد
هر که با ما نشست در دريا
خبر از بحر بي کران دارد
خواجه علم بديع مي خواند
آن معاني ازين بيان دارد
مي مست خوشي اگر جوئي
نعمت الله بجو که آن دارد