شماره ٤٨١: گر آتش آه ما درافتد

گر آتش آه ما درافتد
صد شاه به يک نفس برافتد
دستي چه بود هزاردستان
گر دست زنيم بر سر افتد
افتاد به خاک و برنخيزد
هر کو به دعاي ما درافتد
دجال اگر به خر نشيند
آيد روزي که از خر افتد
و آن کس که به صدق در نيايد
در خانه فقر بر در افتد
در دامن ما کسي که زد دست
هستيم يقين که کمتر افتد
ياري که رسد به نعمت الله
بر درگه او چو قنبر افتد