شماره ٤٧٤: عاشقي کو سر به پاي ما نهاد

عاشقي کو سر به پاي ما نهاد
روي خود در جنت المأوا نهاد
از سر دنيي و عقبي درگذشت
هر که با ما پا در اين دريا نهاد
بردر ميخانه هر کو بار يافت
سروري گرديد و سرآنجا نهاد
کار ما چون از بلا بالا گرفت
مسند والاي ما بالا نهاد
پا نهد بر فرق عالم هر که سر
بر در يکتاي بي همتا نهاد
رو به مه بنمود نور آفتاب
روشني در ديده بينا نهاد
نعمت الله را به ما انعام کرد
خوان انعامش براي ما نهاد