شماره ٣٨٤: آن وتر که غير او احد نيست

آن وتر که غير او احد نيست
اصل عدد است و از عدد نيست
گر ديده احولي دو بيند
چشمش بنگر که بي رمد نيست
هرهست که نيستي پذيرد
هستيش نهادن از خرد نيست
چون مظهر حضرت الهند
نيکند تمام وهيچ بد نيست
خود نيست به نزد نعمت الله
چيزي که وجود او به خود نيست