شماره ٣٦٨: ما را چو ز عشق راحتي هست

ما را چو ز عشق راحتي هست
از هر دو جهان فراغتي هست
از عشق هزار شکر داريم
از عقل ولي شکايتي هست
چه قدر عمل چه جاي علم است
ما را ز خدا عنايتي هست
از عقل به جز حکايتي نيست
آري که ورا حکايتي هست
اين بحر محيط بي کران است
تا ظن نبري که غايتي هست
جانان بستان وجان رها کن
زيرا که در آن کفايتي هست
بشنو سخني ز نعمت الله
کز عشق ورا روايتي هست