شماره ٣٦٥: خواجه گرچه بود عمري بت پرست

خواجه گرچه بود عمري بت پرست
حق تجلي کرد واز باطل برست
نعمت الله شهرتي دارد که او
چون خليل الله همه بتها شکست
لب نهاده بر لب جام مدام
ذره و خورشيد جامات وي است
هرچه مي بيند همه محبوب اوست
دوست مي دارد از آنرو هرچه هست
مظهر و مظهر به نزد ما يکيست
صورت ومعني نگر عالي وپست
تو بيا مطلق پرست اي يار ما
گر مقيد مي پرستد بت پرست
نکته اي برگفته سيد مگير
زانکه عاقل نکته کم گيرد به مست