شماره ٣٤٥: درنظر عالم چو جام پر مي است

درنظر عالم چو جام پر مي است
جام و مي بي خدمت ساقي کي است
چشم ما روشن شده از نور او
هرچه ما را در نظر آيد وي است
عالمي از جود او دارد وجود
بي وجودش ما سوي الله لا شيي است
صوت نايي مي رسد ما را به گوش
ديگران گويند آواز ني است
نوش کن آب حيات معرفت
تا بداني زنده دل کز وي حي است
جام را بگذار و خم مي بجو
همت عالي بر آن خم مي است
آفتاب است او و سيد سايه اش
هرکجا او مي رود او در پي است