شماره ٢٩٥: ياد جانان ميان جان من است

ياد جانان ميان جان من است
عشق او عمر جاودان من است
نفس روح بخش من درياب
که دم عيسوي از آن من است
هفت دريا به نزد اهل نظر
موجي از بحر بيکران من است
اهل بيت رسول اگر جوئي
از منش جو که خاندان من است
مجلسي پر ز نعمت جنت
بزم رندان و نزل خوان من است
يک زماني به حال من پرداز
خوش زماني که آن زمان من است
هرکه خواهد نشان آل از من
نعمت الله من نشان من است