شماره ٢٨٧: درد دل دارم ودوا اين است

درد دل دارم ودوا اين است
عشق مي بازم وهوا اين است
در خرابات باده مي نوشم
عمل خوب بي ريا اين است
جام دردي درد دل درکش
که ترا بهترين دوا اين است
خوش بلائيست عشق بالايش
راحت جان مبتلا اين است
از غم دي و غصه فردا
بگذر امروز حاليا اين است
رند مستيم وجام مي بر دست
قصه ما وحال ما اين است
مجلس ذوق نعمت الله است
جنت ار بايدت بيا اين است