شماره ٢٥٨: گر جفا مي کند وفا آن است

گر جفا مي کند وفا آن است
ور فنا مي دهد بقا آن است
نورچشم است ودر نظر داريم
نظري کن ببين بيا آن است
درد دردش بنوش وخوش مي باش
دردمندي ترا دوا آن است
قدمي نه درآ در اين دريا
طلبش کن که آشنا آن است
هرکه غيري ز شاه ما جويد
نزد ياران ما گدا آن است
به خرابات هرکه فاني شد
رند سرمست بي نوا آن است
هرکه گردد غلام سيدما
سيد ملک دو سرا آن است