شماره ٢٤٨: اي عاشقان اي عاشقان معشوقه با ما همدم است

اي عاشقان اي عاشقان معشوقه با ما همدم است
با ما حريفي مي کند ياري که ما را محرم است
مست شراب عشق او ذوق خوشي دارد مدام
يک جرعه اي از جام او خوشتر ز صد جام جم است
ما در خرابات مغان مستانه خوش مي مي خوريم
شادي مست عاشقي کز جمله عالم بي غم است
دارم دلي چون آينه دلدار دارم در نظر
در آينه پيدا شده حسني که اسم اعظم است
نور دو چشم عالم است نقش خيال روي او
نقش خيال روي او نور دوچشم عالم است
در مجلس سلطان ما نقل و شراب بي حد است
دردي درآور که آن در بزم اين سلطان کم است
گر يک دمي همدم شوي با سيد سرمست ما
در جام مي بنمايدت ساقي که با ما همدم است