شماره ٢٢٢: جان من در خدمت جاني خوش است

جان من در خدمت جاني خوش است
صحبتم با آنکه مي داني خوش است
ملک ماهان است و ما چون آفتاب
مهر ما با ماه ماهاني خوش است
دل به او داديم و نيکو مي برد
دلبر سرمست کرماني خوش است
پادشاهي مي کنم از عشق او
آري آري ذوق سلطاني خوش است
از سر ذوق است اين گفتار ما
گر بداني اين سخن داني خوش است
در خرابات مغان مست خراب
با حريف رند ويراني خوش است
سيد ما در همه عالم يکيست
جامع مجموع اگر خواني خوش است