شماره ١٩٣: دنيي دون بي وفا هيچ است

دنيي دون بي وفا هيچ است
شاه دنيا و هم گدا هيچ است
دردي درد او خوري حيف است
زانکه اين درد وآن دوا هيچ است
شک ندارم که در همه عالم
به جز از حضرت خدا هيچ است
نقش غيري خيال اگر بندي
آن خيالت به نزد ما هيچ است
رو مجرد شو و خوشي مي باش
کدخدائي دو سرا هيچ است
سرمه چشم ماست خاک درش
غير از اين خاک توتيا هيچ است
بي ريا يار نعمت الله شو
رو رها کن ريا ريا هيچ است