شماره ١٨٤: اين جام حباب پر ز آب است

اين جام حباب پر ز آب است
آب است که صورتا حباب است
آن کس که خيال غير بندد
نقش غلط است وخود به خواب است
موج است و حباب هردو يک آب
آب است که آب را حجاب است
مهتاب چو رو بتو نمايد
روشن بنگر که آفتاب است
بربسته نقاب مي برد دل
اين طرفه که عين آن نقاب است
دل سوخت در آتش محبت
گر ميل کني جگر کباب است
اسرار ضمير نعمت الله
احصا که کند که بي حساب است