شماره ١٧٧: اين شيشه ما پر از گلاب است

اين شيشه ما پر از گلاب است
گفتيم گلاب خود گل آب است
آب است و حباب اين من وجام
آبش مي و جام ما حباب است
نقشي که خيال غير بندد
آن نقش خيال عين خواب است
چشمي که نديد نور رويش
بينا نبود که در حجاب است
هرماه که رو به تو نمايد
نيکو بنگر که آفتاب است
ساقي قدحي به عاشقان ده
اين خير که مي کني ثواب است
سيد مست است در خرابات
او را چه غم ار جهان خراب است