شماره ١٧٠: پادشاهي چو بندگي خداست

پادشاهي چو بندگي خداست
بندگي کن که پادشاه گداست
از هوا بگذر و خدا را جو
هرچه غير از وي است باد هواست
بر درش هرکه خلوتي دارد
فارغ از خانقاه هر دو سراست
درد دردش دواي درد دل است
درد او خوشتر از هزار دواست
آفتاب است و ماه خوانندش
نظري کن که نور ديده ماست
در خرابات ساقي سرمست
سيد ما و خادم فقراست
ديگران در پناه علم وعمل
نعمت الله درپناه خداست