شماره ١٦٦: هر ذره که مي بيني خورشيد در او پيداست

هر ذره که مي بيني خورشيد در او پيداست
در ديده ما بيند چشمي که به حق بيناست
گر شخص نمي بيني در سايه نگر باري
همسايه او مائيم اين سايه از او پيداست
تا صورت خود بيند در آينه معني
معني همه عالم در صورت ما آراست
ما در طلبش هر سو چون ديده همي گرديم
ما طالب او مطلوب وين طرفه که او با ماست
موجيم در اين دريا ماييم حجاب ما
چون موج نشست از پا مائي ز ميان برخاست
هر بنده که مي بيني درياب که سلطاني است
هر قطره ز بحر او چون درنگري درياست
گفتار خوشم بشنو کز ذوق همي گويم
گر بنده ز خود گويد سيد به خدا گوياست