شماره ١٦٠: عاشق رندي که او هم درد ماست

عاشق رندي که او هم درد ماست
جام درد درد ما او را دواست
هرکه او از خويش بيگانه بود
گو بيا اينجا که با ما آشناست
ساقي مستيم و جام مي به دست
مي پرست رند سرمستي کجاست
موج بحر ماست درياي محيط
حوض کوثر جرعه اي ازجام ماست
ناله ني بشنو اي جان عزيز
بينوايان را نواي ني نواست
در خرابات فنا دارم مقام
خوش مقامي اين سر دار بقاست
عاشقان درعشق اگر کشته شوند
نعمت الله کشتگان را خونبهاست