شماره ١١٤: عاشق دريا دلي از ما طلب

عاشق دريا دلي از ما طلب
آنچنان گوهر در اين دريا طلب
نقد گنج کنت کنزا را بجو
از همه اسما مسما را طلب
طالب و مطلوب را با هم ببين
جام و مي آب و حباب از ما طلب
هرکه يابي دامن او را بگير
حضرت يکتاي بي همتا طلب
در وجود خويشتن سيري بکن
آنچه گم کردي هم آنجا واطلب
چشم ما از نور رويش روشن است
نور او در ديده بينا طلب
هيچ شيي بي نعمت الله هست نيست
نعمت الله از همه اشيا طلب