شماره ٨٩: در موج و حباب آب درياب
در موج و حباب آب درياب
آن آب در اين حباب درياب
در آينه مه منور
نور رخ آفتاب درياب
هر برگ گلي که رو نمايد
در عارض او گلاب درياب
با ساقي ما دمي برآور
ساغر بستان شراب درياب
بگذر ز حجاب خودپرستي
معشوقه بي حجاب درياب
نقشي که خيال غير بندد
باشد اثري ز خواب درياب
گنجي است وجود نعمت الله
آن گنج در اين خراب درياب