شماره ٧٨: درآ با ما در اين دريا، و خوش بنشين به چشم ما

درآ با ما در اين دريا، و خوش بنشين به چشم ما
به عين ما نظر مي کن ببين ما را در اين دريا
اگر موج است، اگر قطره، به عين ما همه آب است
و گر تو آبرو جوئي، بجو از آبروي ما
بهشت جاودان ما سرابستان ميخانه
هواي جنت ار داري، درآ در جنت المأوا
به نور آفتاب او، همه عالم منور شد
نگر هر ذره اي روشن، که خورشيدي است مه سيما
اگر گوئي کرم فرما، مرا جائي نشاني ده
نشان و نام را بگذار، و مي جو جاي آن بي جا
بلا بالا گرفت امروز، از آن بالا که مي داني
چه خوش باشد بلاي ما، اگر باشد از آن بالا
حريف نعمت الله شو، که يار رند سرمست است
به نور او نظر مي کن، ببين يکتاي بي همتا