شماره ٦٣: چشم ما شد به نور او بينا

چشم ما شد به نور او بينا
نظري کن به نور او در ما
آب اين چشمه مي رود هر سو
لاجرم سو به سو بود دريا
غرق بحريم وآب مي جوئيم
ما طلب کار او و او با ما
دردمنديم و دلخوشيم از آن
درد عشق است و جان بودردا
ما خياليم و در حقيقت او
هو معنا و فانظروا معنا
نور معني نموده در صورت
گنج اسما نهاده در اشيا
نعمت الله از او شده موجود
نور او هم به او بود پيدا