شماره ٤٨: عالمي غرقند در سيلاب ما

عالمي غرقند در سيلاب ما
تشنگان دانند قدر آب ما
آفتابي رو نمايد روشن است
گر به بيني روي اين مهتاب ما
خوش خيالي مي نمايد روز و شب
گه به بيداري و گه در خواب ما
حکم ميخانه به ما بخشيده است
حضرت سلطان ما وهاب ما
نسبت ما با رسول الله بود
خود که دارد اين چنين انساب ما
در خرابات مغان گر بگذري
مجلسي بيني همه اصحاب ما
بر در سيد مقامي يافتيم
فصل فضل او بود در باب ما