شماره ٩

ايا بازاري مسکين نهاده در ترازو دين
چو سنگت را سبک کردي گران زآنست بار تو
تو گويي سودها کردم، ازين دکان چو برخيزي
ببازار قيامت در پديد آيد خسار تو