قطعه

به وقت صبح کآن خورشيد بد مهر
روانه گشت و مي شد در عماري
نقاب عنبرين از لاله برداشت
ز سنبل برگ سوسن کرد عاري
به نرگس کرد سوي من اشارت
که چون تو بيش ازين فرصت نداري
تمتع من شميم عرار نجد
فما بعدالعشية من عراري