غزل

بيا جانا که خرم نوبهاريست
مبارک موسمي، خوش روزگاريست
چمن را امشب از سنبل بخوريست
هوا را هر دم از عنبر بخاريست
گل صد برگ را تا هر هفت کردست
به هر برگي از آن نالان هزاريست
کلاه زرکش نرگس که بيني
حقيقت دان که تاج تاجداريست
عذار لاله و خال سياهش
نشان خال و روي گلعذاريست
نگارين دست سرو راست بالا
نگارين پنجه زيبا نگاريست
خيال قد چست نازنيني است
کجا سروي به طرف جويباري است
مثال خط و قد نوجواني است
کجا بر طرف آبي سبزه زاريست