شماره ١٠٩

خورده بودم غصه بسيار و طبعم بسته بود
داد حبي مسهلم فرزند مردود حبش
تا به هر مجلس که بنشينم رواني مي ريم
بر سر و بر سبلت و بر ريش مردود حبش