شماره ٣٠

چون به قشلاق قراباغ آمديم
گفتم از افلاس وا خواهيم رست
جرها زين مملکت خواهيم کرد
طرفه ها ز اطراف بر خواهيم بست
ناخن اندر هر طرف انداختيم
عاقبت کو کارد در دستم شکست
نيست در دستم از آن جر جز جرب
بر نيامد غير ازين، هيچم بدست