شماره ١٢

جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم
که خاک پاي تو را چاکرست آب حيات
ز حزم و عزم تو آن لاف مي زنيم دايم
که چون فلک به مسيري و چون زمين به ثبات
به هر زمين که گذشتي ز ابر احسانت
برآمدست سخا و کرم به جاي نبات
بزرگوارا از طلعت همايونت
بر ارغنون نشاطم بلند گشت اصوات
ز قول طايف بغداد و مصر مي خواهم
از آنکه دست تو چون دجله است و نيل و فرات
چو مي زند دل من لاف يکتايي
سزد گرم به تو باشد توقع سوقات
فرس همي ران در عرصه اميد به کام
که گشت در عري عرصه دشمنت شهمات