من اين نامه که اکنون مي نويسم
به آب چشم پر خون مي نويسم
ازين در بر نوشتم نامه ليکن
نه آن سوزست کاکنون مي نويسم
به عذرا درد وامق مي نمايم
به ليلي حال مجنون مي نويسم
نگارا قصه خود را به خدمت
نمي دانم که تا چون مي نويسم
تو بپذير، ارچه من عذري نيارم
تو خوش خوان، گرچه من دون مي نويسم