گل بي وفا (بيات ترک)

تصنيف آهنگ: شادروان مرتضي محجوبي (١٢٧٧،١٣٤٤ ه.ش)

ديدم مرغي در طرف چمن، نالد همچو من
هر دم کند به شورانگيزي، فغان حسرت خيزي
چو عاشقان در گلشن، باشد نغمه زن
گفتم ز چه روي آشفته سري
وز خاطر من آشفته تري
گفتا بستم روزي با گل، عهد ياري و آشنايي
غافل از آن کز گل نايد، جز بدعهدي و بي وفايي
گل هر دم به ديگري پيوندد، کجا به کس دل بندد
به اشک عاشق خندد، همچون يار من
وفا نباشد گل را به کسي
که گل نمايد هر دم هوسي
قرين شود با هر خار و خسي
گل من بود اول پابند وفا، چون شد يارم
دل من کرد آخر پرخون ز جفا، گل شد خارم
فريب گلها نخوري، اي دل
که غير حسرت نبري حاصل
سيه شود روزگارت چو من