من از روز ازل ديوانه بودم

آهنگ: مرتضي محجوبي (١٢٧٧،١٣٤ ه.ش)

من از روز ازل، ديوانه بودم
ديوانه روي تو، سرگشته کوي تو
سرخوش از باده مستانه بودم
در عشق و مستي، افسانه بودم
نالان از تو شد، چنگ و عود و من
تار موي تو، تار و پود من
بي باده مدهوشم، ساغر نوشم
ز چشمه نوش تو
مستي دهد ما را، گل رخسارا
بهار آغوش تو
چون به ما نگري، غم دل ببري
کز باده نوشين تري
سوزم همچو گل، از سوداي دل
دل رسواي تو، من رسواي دل
گرچه به خاک و خون کشيدي مرا
روزي که ديدي مرا
بازآ که در شام غمم صبح اميدي مرا
صبح اميدي مرا

١٣٣٧