يک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم
            يار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم
         
        
            ماه من به دامنم بنشين کز غمت ستاره بارم
            شکوه ها ز دوريت هر شب با مه و ستاره دارم
         
        
            من چه باشم بسته بندت نيمه جاني صيد کمندت آرزومندت
            از غمت چون ابر بهارم اي به از گلهاي بهاري روي دلبندت