خزان عشق

آهنگ: آقاي جواد بديع زاده (١٢٨٠،١٣٥٨ ه.ش)

شد خزان گلشن آشنايي
بازم آتش به جان زد جدايي
عمر من اي گل طي شد بهر تو
وز تو نديدم جز بدعهدي و بي وفايي
با تو وفا کردم، تا به تنم جان بود
عشق و وفاداري، با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر و وفايي
نوگل گلشن جور و جفايي
از دل سنگت آه
دلم از غم خونين است
روش بختم اين است
از جام غم مستم
دشمن مي پرستم
تا هستم
تو و مست از مي به چمن چون گل خندان از مستي بر گريه من
با دگران در گلشن نوشي مي
من ز فراقت ناله کنم تا کي؟
تو و چون مي لاله کشيدنها
من و چون گل جامه دريدنها
ز رقيبان خواري ديدنها
دلم از غم خون کردي
چه بگويم چون کردي
دردم افزون کردي
برو اي از مهر و وفا عاري
برو اي عاري ز وفاداري
که شکستي چون زلفت عهد مرا
دريغ و درد از عمرم
که در وفايت شد طي
ستم به ياران تا چند
جفا به عاشق تا کي؟
نمي کني اي گل يک دم يادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کي بي تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو
گرچه ز محنت، خوارم کردي
با غم و حسرت، يارم کردي
مهر تو دارم باز
بکن اي گل با من هرچه تواني ناز
هرچه تواني ناز
کز عشقت مي سوزم باز