شور وطن

هرکه را بر سر ز سوداي وطن افسر بود
هر کجا باشد تني اهل وطن را سر بود
هرکه از ميهن سخن گويد کلامش دلرباست
نغمه هاي بلبل اين باغ رنگين تر بود
هرکه از نام وطن دارد کلام او نشان
نامش آخر زينت اوراق هر دفتر بود
هرکه بهر زيب و زيور رو نتابد از وطن
چهره مام وطن را زينت و زيور بود
آنکه از راه خيانت سرور جمعي شده است
زان بود ارباب، کان ارباب را نو بود
آنکه در هر کار مي رقصد به ساز اجنبي
تازه گر شيرين برقصد لنگه عنتر بود
مهر ميهن، پرتو مردانگي، عزمي قوي
اين سه تا تنها دواي درد اين کشور بود