دوستي

اي فزاينده مقام هنر
نام تو جاودان چو نام هنر
نغمه دلکش تو حور سرشت
چون نواي فرشتگان بهشت
پرتو آتش نهاني تو
تابد از چشم آسماني تو
برده چشم تو از دل آرايي
جلوه آسمان مينايي
لب جان پرورت شکرريز است
نفس گرمت آتش انگيز است
همچوي بوي گلي، به دمسازي
عندليبي، به نغمه پردازي
گوهر مهر، در خزينه توست
موج دريا، درون سينه توست
از نگاه تو نور مي بارد
شوق احساس و شور مي بارد
مستم از بانگ عاشقانه تو
بوي عشق آيد از ترانه تو
دردمندانه در برابر جمع
گريه و خنده ميکني چون شمع
گرنه شمع نيازمنداني
از چه گريان و از چه خنداني
گه شوي مست و گه به هوش آيي
گاه مستانه در خروش آيي
جان ما سرخوش از پياله توست
دل ما آشناي ناله توست
من و تو همدل و هم آوازيم
ز آن که همسايه ايم و همرازيم
دل ما باشد آشيانه تو
خانه ما بود چو خانه تو
همجواري قوي ترين پايه است
دل همسايه پيش همسايه است
تا جهان است رسم ياري باد!
دوستي باد و دوستداري باد!

١٣٣٧