نواي آسماني آيد از گلبانگ رود امشب
بيا ساقي که رفت از دل، غم بود و نبود امشب
فراز چرخ نيلي، ناله مستانه اي دارد
دل از بام فلک ديگر نمي آيد فرود امشب
که بود آن آهوي وحشي، چه بود آن سايه مژگان؟
که تاب از من ستاند امروز و خواب از من ربود امشب
بياد غنچه خاموش او سر در گريبانم
ندارم با نسيم گل، سر گفت و شنود امشب
ز بس بر تربت صائب، عنان گريه سر دادم
رهي، از چشمه چشمم خجل شد زنده رود امشب