آب بقا کجا و لب نوش او کجا؟
            آتش کجا و گرمي آغوش او کجا؟
         
        
            سيمين و تابناک بود روي مه، ولي
            سيمينه مه کجا و بناگوش او کجا؟
         
        
            دارد لبي که مستي جاويد ميدهد
            ميناي مي کجا و لب نوش او کجا؟
         
        
            خفتم به ياد يار در آغوش گل ولي
            آغوش گل کجا و بر و دوش او کجا؟
         
        
            بي سوز عشق ساز سخن چون کند رهي؟
            بانگ طرب کجا، لب خاموش او کجا؟