پاس ادب، به حد کفايت نگاه دار
            خواهي اگر ز بي ادبان يابي ايمني
         
        
            با کم ز خويش، هرکه نشيند به دوستي
            با عز و حرمت خود، خيزد به دشمني
         
        
            در خون نشست غنچه، که شد همنشين خار
            گردن فراخت سرو، ز بر چيده دامني
         
        
            افتاه باش، ليک نه چندان که همچو خاک
            پامال هر نبهره شوي از فروتني