خلوت سراي تحقيق کاشانه که باشد
دربسته شش جهت باز اين خانه که باشد
گردون درين بيابان عمريست بي سروپاست
اين گردباد يارب ديوانه که باشد
بنياد خلق امروز گرد خرابه ديدي
تا مسکن تو فردا ويرانه که باشد
بر الفت نفسها بزم هوس بچيني
سيلاب يکدودم بيش همخانه که باشد
اي دور از آشنائي تا کي غم جدائي
آنکس که هر چه هست اوست بيگانه که باشد
بالطبع موشگافان آشفتگي پرستند
بازلف کار دارد هر شانه که باشد
دل در غم حوادث بي نوحه نيست يکدم
درد شکست ازين بيش بادانه که باشد
خقي بدور گردون مخمور ومست وهم است
اين خالي پر از هيچ پيمانه که باشد
رنگم باين پر و بال کز خود رميدنش نيست
گرد تو گر نگردد پروانه که باشد
(بيدل) صرير کلکت گر نيست سحرپرداز
صور قيامت آهنگ افسانه که باشد