از زبان پسران ميرداد که يکي طوطي به يک ملقب به ناصرالدين و ديگر عضدالدين است گفته و آنها را ستايش کرده است

گيتي به سر سنان گشاديم
پس از سر تازيانه داديم
ملک همه خسروان گرفتيم
سد همه دشمنان گشاديم
بنياد جهان اگر کهن بود
از عدل جهان نو نهاديم
قايم به وجود ماست گيتي
بس آتش و آب و خاک و باديم
شادند به عدل ما جهاني
ما لاجرم از زمانه شاديم
تا ظن نبري که ما به شاهي
امروز به تازگي فتاديم
کز مادر خويش روز اول
شايسته تخت و تاج زاديم
سنجر که جهان سراسر او داشت
از ماست و ما از آن نژاديم
مسمار سه ملک برکشيديم
جايي که دو دم بايستاديم
گر عادل و راد بود سنجر
شکرست که عادليم و راديم
بيداد و ستم نيايد از ما
کاخر پسران ميرداديم